برگ خزان



درباره ساخته شدن شعر بیداد زمان یا برگ خزان 
می‌گویند در یک غروبِ پاییز، بیژن ترقی و پرویز یاحقی با هم به یکی از روستاهای خارج از شهر تهران می‌رفتند. یاحقی در حال رانندگی بود و ترقی در کنار او نشسته بود. در آن لحظه بادی می‌وزد و برگ خشکی از درختی می‌افتد و به برف پاک‌کن ماشین گیر می‌کند. صدای خش خش برگ، زیرِ بارانِ پاییزی شعری را به ذهن ترقی می‌آورد و او در همان حال زمزمه می‌کند که: «به رهی دیدم برگِ خزان… پژمرده ز بیدادِ زمان» و در همین حال یاحقی این شعر را با ملودی معروفش زمزمه می‌کند. 

 

09155175460




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.